یکی از ماندگارترین پیامهایی که در سراسر دنیای طراحی وب سایتها شاهد آن هستیم ایدههای الهام گرفته از خلاقیت هستند. طراحان در همه جای دنیا ما را تشویق میکنند که هنرمند درونمان را به هر وسیلهی ممکن پیدا کنیم. اعتراف میکنم خودم هم تا بحال یک یا دو پست دربارهی این موضوع نوشتهام.
خیلی از مواقع این مسئله حس خوبی در آدم ایجاد میکند. شغل ما نیازمند سطح معینی از خلاقیت است؛ یعنی احتمالاً آدمهای شبیه به ما نمیتوانند بدون خلاقیت در این وادی دوام بیاورند. اما این بدان معنا نیست که باید خلاقیتی بی پایان در رگهایمان جریان پیدا کند. چنین چیزی به کل غیر واقع بینانه است.
در واقع آن چه که کمتر به گوشمان خورده داشتن یک مهارت ضروری دیگر است: کاربردی بودن. بله، میدانم. گفتن این حرف شبیه حرفهایی است که از پدر بزرگهایمان میشنویم. اما به راحتی میتوانم برایتان دلیل بیاورم که چرا میگویم این مهارت به همان اندازه خلاق بودن دارای اهمیت است.
1. کاربردی بودن اهمیت زیادی دارد

کاربردی بودن اهمیت زیادی دارد
کاربردی بودن ممکن است برای افراد مختلف معانی متفاوتی داشته باشد. برای طراحان، این واژه به معنای انجام دادن همهی کارها به شیوهای ایمن و از روی منطق و فکر شده است. نتایج نشان میدهد که مثلاً چیزهایی مانند جستجو باید در جایی قرار داده شود که کاربران انتظار دیدن آن را دارند و طراحی آن باید به شکلی باشد که خیالمان را بابت اینکه از میان تمام اجزای دیگر در دسترس کاربر قرار خواهد داشت، راحت کند.
به بیان دیگر، کار ما انجام دادن ماموریت اصلی تقریباً هر وب سایتی است؛ یعنی کنار هم چیدن اجزا به نحوی که امکان دسترسی آسان و بدون دردسر کاربران به اطلاعاتی را بدهد که در جستجویش هستند. شما قادر به انجام دادن این کار نخواهید بود مگر اینکه تا حدی کاربردی باشید.
در اوایل پیدایش طراحی سایت، کاربردی بودن موضوع مهمی به شمار نمیآمد. از آنجایی که وب سایت رسانهای نوین بود، فلسفه طراحی این بود که مشتی از اطلاعات و اجزای صفحه را جمع کنید و آن را به هر شکل ممکن در صفحه سایت بریزید و ببینید کدام تکه با کدام تکه دیگر جور در میآید.
وقتی به اولین وب سایتی که ساختم فکر میکنم یادم میآید بین صفحات آن قوام و سازگاری چندانی وجود نداشت. پشت انجام کارها هیچ استدلال و اندیشهای وجود نداشت و کارها صرفاً آنطور که به نظر درست میآمدند صورت میگرفت.
اما با بلوغ وب، و زیر نور تابندهی کاربردی بودن بود که دیدیم چه کاری میشود برای طراحی انجام داد. بهترین طراحان جهان کمکم به این نتیجه رسیدند که کنار هم چیدن جلوههای ویژه عجیب و غریب و هیجان انگیز اگر شما را از هدف سایت دور کند به هیچ دردی نمیخورد. کاربردی بودن به این معنی است که ما فقط وقتی زلم زیمبوهای اجق وجق را به سایت اضافه میکنیم که موجب بهبود تجربه کاربر شود نه اینکه کاربرد سایت را زیر سوال ببرد.
2. وقتی روشهای خلاقانه کاربردی میشوند
وجود خلاقیت تنها از منظر زیبایی شناسی مطرح نیست بلکه هدف والاتر آن یافتن راهی برای مشکلات بالقوه است. مثلاً، چند آدم حکیم جمع شدند و به این نتیجه رسیدند که مگا منوها میتوانند راه حل خوبی برای کمک به افرادی باشند که میخواهند سایتهای حاوی مقادیر زیادی از مطالب طبقهبندی شده را مرور کنند.
اما نکته جالب ماجرا این است که گاهی یک ایده خلاقانه میتواند آنقدر رشد کند که به یک ایده کاربردی هم تبدیل بشود. امروزه ما مگا منوها را راهحلهایی قابل قبول برای اجرای سازههای جستجوی گسترده به شمار میآوریم. در شرایط مناسب این منوها کاربردیترین ابزار موجود هستند.
منظور ما این نیست که امروزه نمیتوانیم راههای خلاقانه تری پیدا کنیم. این روزها طراحان زیادی وجود دارند که در حال کار بر روی ایجاد رابطهای کاربری تجربهگرا و گذر از مرزهای ابزارهای موجود در وب هستند. این طراحان خط شکن هنوز هم بخش مهمی از تصویر کلی جامعهی طراحان را شکل میدهند.
ریسک پذیری این افراد برای حرکت رو به جلو و عبور از حد و مرزهای از پیش تعیین شده ضروری است. و موفقیتهایی که این طراحان به دست میآورند، به مرور تبدیل میشوند به موج اصلی روشهای حل مسائل و مشکلاتی که امروزه با آن ها دست به گریبانیم.
3. رویکرد کاربردی بودن در طراحی

رویکرد کاربردی بودن در طراحی
حال کاربردی بودن را چطور باید به زرادخانه طراحی خودمان بیفزاییم؟ خبر خوب این است که همین الان هم به احتمال زیاد کارهایی در طول روز انجام میدهید که کاربردی هستند؛ حتی اگر موقع انجام آنها به کاربردی بودن یا نبودن آنها فکر نکنید.
مثلاً فرایند برنامه ریزی برای انجام یک پروژه نوعی روش انجام کاربردی کار است. ایجاد ساختار محتوا و نیازمندیهای خاص سایتی که در حال طراحی آن هستید اولین گامهایی است که باید پیموده شوند. سپس، به مرحلهی تصویرسازی، ویرایش و اجرا قدم میگذارید. همهی اینها به مفهوم انجام دادن کار از روی تعقل است.
چیزی که فراتر از آن اهمیت دارد این است که چالشهای پیش رو را شناسایی کرده و بهترین رویکرد رفع آنها را تشخیص دهیم. به جای اینکه اولین فکری که به ذهنتان میرسد را اجرایی کنید خوب در مورد آن بیندیشید. به هر ایدهای که میتواند رافع مشکل پیش رو باشد نگاهی عمیقتر بیندازید، و هر گونه عواقب ناخواستهای که ممکن است همراه با آن ایده بروز کند را پیشبینی کنید. در پایان، بر اساس بیشترین منفعتی که از اجرای ایده عاید کاربران میشود تصمیم گیری کنید.
این همان مرحلهای است که باید خلاقیتتان را به کار بیندازید. اجرای انتخابهایی که کردهاید نیازمند خلاقیت است. اگر بخواهیم مثال قبلی را مجدداً بررسی کنیم، اگر به این تصمیم رسیدهایم که استفاده از مگا منو بهترین راه حل ممکن است، باید با استفاده از تخیل خودمان این وظیفه را اجرایی کنیم. منوها باید شکل و ظاهر خوبی پیدا کنند، سازماندهی شوند، و امکانات اختصاصی چشمنوازی به آنها افزوده شود.
اگر دارید روی مشکلی بسیار منحصر به فرد کار میکنید که هیچ راه حل کاربردی ویژهای ندارد یا راهحلهای موجود چندان چشمنواز و کاربردی نیستند، میتوانید از خلاقیتتان برای جبران کمبودها و بهبود آن راهحلها بهره بگیرید. یادتان باشد هر آنچه اکنون برای شما کاربردی به نظر میآید، روزگاری برای عامه افراد افراط گرایانه و غیر کاربردی بوده است.
4. به هر دو نیاز دارید

وقتی روشهای خلاقانه کاربردی میشوند
هر چند ممکن است الهام گرفته شده برای یک ایده خلاقانه جذابتر باشد، اما برای در پیش گرفتن رویکرد اجرای طرحی کاربردی در طراحی وب، تنها باید منتظر کسی ماند که طرح را از صمیم قلب پسندیده و از آن خوشش بیاید. زیرا در ایجاد یک وب سایت بزرگ پسندیده شدن توسط کاربران بخش بزرگی از کلیت کار است.
در نتیجه، نوای سروده شده من برای کاربردی بودن همین است که متذکر شدم. بیایید بابت هر آنچه که کاربردی بودن میتواند برایمان به ارمغان بیاورد و برای هر آنچه ما میتوانیم از آن بهره بگیریم از خداوند منان سپاسگزار باشیم و این شادی را جشن بگیریم. بسیار خوب، حالا میتوانید این کار را خیلی آرام چاشنی کارتان کنید. شروع کنید به گذاشتن پستهایی که از خلاقیتتان سرچشمه گرفته است.